مقدم
در این سلسه مقالات قصد داریم به تاریخ و مبارزات زنان از زمان شکل گیری تا کنون و دستاوردهای آنها بپردازیم و در ادامه به وضعیت حقوق زنان در جامعه ایران و همچنین سیاست های رژیم حاکم در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم و آن را با جوامع کنونی و همسایگان مقایسه کنیم .
این سلسله مقالات که توسط تیم بخش فارسی رواد النهضه صورت گرفت ، حدود دو سال برای آن وقت صرف شده و برای تکمیل آن از مطالعات منطقه ای و تحقیقات دانشگاهی با همکاری فعالان حقوق زنان در آلمان و اساتید دانشگاهای داخلی صورت گرفته شد.
تحقیق جامع در مورد تاریخچه حقوق زنان و جنبشهای فمینیستی نیاز به بررسی گسترده دارد. و ما قصد داریم که بطور مختصر مراحل مختلف این جنبشها و تاریخچه حقوق زنان در جهان را بررسی کنیم.
جنبشهای فمنیستی در جهان معمولاً به سه موج اصلی تقسیم میشوند:
موج اول (قرن 19 تا اوایل قرن 20): تمرکز اصلی بر حقوق اولیه مانند حق رأی و حق تحصیل بود. این دوره با تلاشهای فعالانی مانند سوزان بی. آنتونی و الیزابت کدی استانتون در آمریکا مشخص میشود. در انگلستان، امیلی پنکهرست و جنبشهای سوفراجتها نقش بسزایی داشتند.
موج اول جنبش حقوق زنان، که در قرن ۱۹ میلادی شکل گرفت، بهعنوان یکی از نخستین مراحل جنبش فمینیستی در تاریخ مدرن شناخته میشود. این موج بر حقوق اولیه و اساسی زنان تمرکز داشت و بهویژه بر دستیابی به حق رأی، حقوق مالکیت، و فرصتهای آموزشی برای زنان تأکید میکرد. در این قسمت، جزئیات مربوط به شکلگیری این موج، دلایل ظهور آن و چالشهای پیش روی زنان در آن زمان با ذکر منابع مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
موج اول جنبش حقوق زنان در دوران تحولات سیاسی و اجتماعی قرن ۱۹ شکل گرفت. انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی دو عامل مهمی بودند که به شکلگیری این جنبش کمک کردند. انقلاب فرانسه (۱۷۸۹-۱۷۹۹) با طرح مفاهیمی چون «آزادی، برابری و برادری»، الهامبخش خواستههای زنان برای مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی شد. با این حال، بهرغم تأکید بر برابری، زنان در این جنبشها به حاشیه رانده شدند.
اما با گسترش انقلاب صنعتی، زنان بهطور فزایندهای وارد بازار کار شدند. هرچند که شرایط کار بسیار دشوار بود و اغلب دستمزدهای پایینتری نسبت به مردان میگرفتند، اما این تحولات زمینهای را فراهم کرد که زنان بتوانند خواستههای خود را برای حقوق برابر و شرایط بهتر مطرح کنند.
آنها در ابتدا خواستار (حق رأی و حقوق مالکیت و قانونی) بودن
یکی از مهمترین اهداف موج اول فمینیسم، دستیابی به حق رأی برای زنان بود. فعالان حقوق زنان استدلال میکردند که مشارکت در فرآیندهای سیاسی از حقوق طبیعی هر انسان است. رهبران این جنبش، از جمله الیزابت کدی استانتون و سوزان بی. آنتونی در آمریکا، تلاشهای بسیاری برای جلب حمایت عمومی از این حق انجام دادند. همچنین در این مرحل مدافعان حقوق زنان به دلیل اینکه در بسیاری از کشورها، زنان حق مالکیت و تصرف در اموال خود را نداشتند. تلاش کردن تا این نابرابریها را برطرف کرده و زنان را قادر سازد که مستقل از مردان، کنترل مالی و قانونی داشته باشند.
اما این موارد به سادگی قابل قبول و اجرا نبود و با چالشها و موانع زیادی مواجه بود ،مقاومتهای فرهنگی و اجتماعیو غیر…. یکی از اصلی ترین مواردی بود که جنبش با آن مواجه بود .
یکی از مهمترین موانع پیش روی جنبش، مقاومت فرهنگی بود. بسیاری از مردان و حتی برخی زنان معتقد بودند که نقش زن باید محدود به خانه و خانواده باشد. سنتهای اجتماعی و دینی اغلب نقش اصلی زنان را در تربیت فرزندان و خانهداری میدانستند.
دیدگاه کلیساهای کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان نسبت به این جنبشها متفاوت و پیچیده بود.
کلیسای کاتولیک در این دوره به دنبال حفظ نقش سنتی زنان در خانواده و جامعه بود. این کلیسا به آموزههای کتاب مقدس در مورد نقشهای جنسیتی اشاره میکرد که در آن مردان به عنوان رهبران خانواده و زنان به عنوان همسر و مادر توصیف شدهاند. کلیسای کاتولیک بر این باور بود که نقش زنان بیشتر به خانه و تربیت فرزندان محدود شود.
و در کلیسای ارتدوکس نیز بر نقش سنتی و مذهبی زنان تأکید داشت. آنها به اهمیت حمایت از ساختار خانواده و نقش زنان به عنوان محور خانواده اشاره میکردند. اما مواضع پروتستانها در این مورد متنوعتر بود. برخی از شاخههای پروتستانها، خصوصاً در ایالات متحده و اروپا، مواضع محافظهکارانهای نسبت به فمینیسم اولیه داشتند و دیدگاه سنتی را ترویج میکردند. با این حال، برخی شاخهها از حق رأی زنان حمایت کردند و دیدگاههای مترقیتری داشتند.
استدلال آنها بر اساس تعالیم کتاب مقدس بود . مواضع مخالف کلیساها عمدتاً به آیات زیر ارجاع داده میشد:
اول تیموتائوس ۲:۱۲-۱۳: «به زن اجازه نمیدهم که تعلیم دهد یا بر مرد تسلط داشته باشد، بلکه باید در سکوت بماند.»
اول قرنتیان ۱۴:۳۴-۳۵: «زنان باید در کلیساها سکوت کنند…»
این آیات به عنوان دلیلهایی برای محدود کردن نقشهای زنان در جامعه و کلیسا مورد استفاده قرار میگرفت.
جنبش فمینیستی در آن دوره به طور کلی با مقاومت و مخالفت مواجه شد، اما مواردی از درگیریهای خشونتآمیز که منجر به مرگ یا زخمی شدن شدید در این مرحله از جنبش فمینیستی شده باشد، کمتر ثبت شده است. به طور خاص، برخوردهای خشونتآمیز در مقیاسهای کوچک مانند تظاهرات و اعتراضات وجود داشت، اما این موارد معمولاً بیشتر شامل بازداشت، ضرب و شتم، و تحقیر بودند تا درگیریهای مرگبار.
البته در بسیاری از کشورها، قوانین نه تنها به زنان اجازه مشارکت در امور سیاسی نمیدادند، بلکه محدودیتهای زیادی در زمینههای آموزشی و حرفهای برای آنها ایجاد میکردند. بهعنوان مثال، زنان تا پایان قرن ۱۹ در اکثر نقاط جهان اجازه تحصیل در دانشگاهها را نداشتند یا با محدودیتهای جدی مواجه بودند.
اینجا جا دارد که یادی از پیشگامان و رهبران جنبش بکنیم
الیزابت کدی استانتون
الیزابت کدی استانتون یکی از مهمترین چهرههای موج اول فمینیسم بود. او در سال ۱۸۴۸ به همراه لوکرتیا مات کنوانسیون حقوق زنان در سناکا فالز، نیویورک، را برگزار کرد. این کنوانسیون اولین تجمع رسمی زنان برای دفاع از حقوق خود بود و اعلامیه مشهوری به نام «اعلامیه احساسات» را تصویب کرد که بر اهمیت برابری و حق رأی برای زنان تأکید داشت.
سوزان بی. آنتونی
سوزان بی. آنتونی بهعنوان یکی از رهبران برجسته جنبش حق رأی زنان شناخته میشود. او همراه با استانتون فعالیتهای گستردهای را برای جمعآوری امضا و تلاش برای تصویب قانون حق رأی زنان در آمریکا انجام داد.
لوکرشیا مات
لوکرسیا موتا یکی از پیشگامان برجسته در جنبشهای حقوق زنان و لغو بردهداری در ایالات متحده بود. او که در خانوادهای کوئیکر با اعتقاد به برابری و عدالت اجتماعی پرورش یافت، به سخنرانیهای پرشور و سازماندهی کنوانسیونهای مهم، مانند اولین کنوانسیون حقوق زنان در سنکا فالز در سال ۱۸۴۸، شهرت داشت. تلاشهای او در انتشار “اعلامیه احساسات” و مبارزه مداوم برای حقوق زنان و آزادی بردگان، او را به نمادی از تعهد به برابری و اصلاحات اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل کرد.
موج اول فمینیسم با دستیابی به حق رأی زنان در برخی از کشورها، مانند نیوزیلند (۱۸۹۳) و استرالیا (۱۹۰۲)، موفقیتهایی را کسب کرد. این پیروزیها مسیر را برای جنبشهای بعدی فمینیستی و دستیابی به حقوق بیشتر زنان در قرن ۲۰ هموار کردند.
این جنبشها باعث تغییر نگاه جامعه به نقش زنان شد. زنان به مرور زمان درک کردند که میتوانند نقشهای فعالتری در اجتماع داشته باشند و تنها محدود به وظایف سنتی خانوادگی نباشند.
موج اول جنبش ، با تمرکز بر دستیابی به حقوق اولیه و اساسی همچون حق رأی و حقوق قانونی، یکی از مهمترین مراحل جنبش فمینیستی بود. علیرغم مقاومتهای فرهنگی و اجتماعی، پیشگامان این جنبش توانستند تغییرات مهمی در قوانین و نگرشهای جامعه به وجود آورند. این موج، پایهگذار موجهای بعدی جنبش فمینیستی بود که در پی دستیابی به برابری بیشتر در جنبههای مختلف زندگی زنان بودند.
منابع ی
Elizabeth Cady Stanton: An American Life by Lori D. Ginzberg
The Women’s Suffrage Movement by Sally Roesch Wagner
مقالات و اسناد مربوط به کنوانسیون سناکا فالز
منابع تاریخی مرتبط با انقلاب صنعتی و تأثیر آن بر جنبشهای اجتماعی
احمد حسین