پس از قتل حکومتی ژینا امینی در بیست و پنجم شهریور ماه سال ۱۴۰۱ جغرافیای سیاسی موسوم به ایران با پدیده سیاسی بیسابقهای مواجه شد در این حادثه تاریخی در حقیقت توانستیم تاثیر رسانه و مدیا را بر جنبشهای خیابانی شاهد باشیم و ما دیدیم که عملاً اپوزیسیون فارس ایرانشهری به خاطر مدیا و رسانه قوی توانستند مدیای ضعیف کوردی را مقلوب نموده و یک انقلاب را منحرف کرده و نابود کنند.
در اصل اپوزیسیون دیاسپورایی فارس با خیابانهای فارسستان دو دنیای موازی هستند و لذا این ابررسانه ها و رهبران دستسازشان نفوذی بر خیابانهای فارسستان و فرودستان ساکن مرکز ندارند و تنها یک حباب جعلی در فضای مجازی هستند که با جعل روایت انقلاب، توانایی تیره کردن فضای روانی مرکز و ایجاد تفرقه در میان ملتهای نافارس را دارند.
در ابتدای جنبش، کوردستان با شعار سوسیالیستی ژن ژیان ئازادی ضمن ارائه تصویری از آینده پسا ایران به ملتهای بیرون از مرز های خود، جوانانشان را به سمت همبستگی با خود دعوت نمود و توانست شرایط را برای رژیم حاکم و البته اپوزیسیون ایرانشهری دشوار نماید، در شرایطی که ما شاهد بودیم جوانان طبرستان، کاسپین و بلوچستان از این تصویر سیاسی حمایت نمودند و در همبستگی با کوردستان به خیابان آمدند، پس از قتل حکومتی جوانان تورک آزربایجان جنوبی، احزاب تورک ضمن سازماندهی خیابان، با شعارهای ملیگرایی تورکی به صفوف انقلاب پیوستند، اپوزیسیون ایرانشهری-که تمام طیف های آن وابسته به خانواده رفسنجانی هستند- که در ابتدا خوشباورانه گمان می کردند این جنبش یک اعتراض یک هفته ای در حد دوشهر سقز و تهران خواهد بود، رسانههای خود را سخاوتمندانه در اختیار خیابان گذاشته بودند ولی پس از تنها ۳ روز، اعتراضات گسترده شد و نتنها ۹۰ درصد استانها را درگیر نمود بلکه جمعیت معترضان در تهران به انفجار رسید و عملاً زمام انقلاب از اختیار اپوزیسیون ایرانی بیرون رفت، لذا سراسیمه کوشید تا شعار انحرافی مرد میهن آبادی را با ابررسانه های خود وارد تجمعات مرکز نموده و پهلوی را با دوطرح تبلیغاتی وکالت و منشور مهسا به انقلابی که کوردستان طلایه دارش بود تحمیل کند که اگرچه در طرح اول شکست خورد ولی در طرح دوم با نشست جورج تاون توانست فدرالیستهای ورشکسته و طمعکار را که به طمع دیده شدن در رسانههای فارس و کسب فاند بدنبال فرصت بودند جذب نماید و آنها نیز در مقابل جمهوری متمرکز و مشروطه پارلمانی را بجای فدرالیسم بپذیرند و در این میان شخصیت با سابقه و مبارز کوردی آقای عبدالله مهتدی مانند عبدی ذلیل نمایش داده شد که در مقابل چکمههای پهلوی زانو زده و اوامر ایشان را در منشور امضاء میکرد و این چنین تصویری که شعار ژن ژیان ئازادی برای ملتهای غیر فارس خلق کرده بود مخدوش شد و جنبش در استانهای جعلی مرزی به سردی گرایید.
واژه «ئازادی» در این شعار بر حق تعیین سرنوشت ملتهای تحت ستم استوار بود و حق استقلال طلبی آنها، اما مدیای کوردی با مخاطب پایین خود در ملتهای همجوار نتوانست این شعار را روایت سازی کند و در خلأ قدرت مدیای کوردی مدیای فارسی توانست با روایت سازی جعلی از این شعار و فارسیزه کردن آن و نیز آمیخته کردن آن با ناسیونالیسم ایرانی، ملتهای دیگر غیر فارس را نسبت به این جنبش بدبین نموده و بعلاوه نقش غیرحرفهای عبدالله مهتدی به عنوان عنصر غیر فارس و حضور دیگر نمایندگان احزاب دیاسپورایی/فدرالیست غیر فارس در جورج تاون نیز باعث روایت سازی غلط از خواستههای ملتهای غیر فارس شد و همین مطلب مؤید دور اندیشی و بصیرت سیاست مداران عرب أحوازی در همراهی نکردن با این انقلاب بود.
نویسنده 1011403